۱۹ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۷:۲۴
کد خبر: ۷۰۱۹۶۱
در گفت‌وگو با نوه آیت الله خویی مطرح شد؛

بخش دوم| از انتساب نامه جعلی به آیت الله خوئی تا تأثیر انقلاب اسلامی بر حوزه نجف

بخش دوم| از انتساب نامه جعلی به آیت الله خوئی تا تأثیر انقلاب اسلامی بر حوزه نجف
بخش دوم گفت‌وگوی اختصاصی خبرگزاری رسا با مهندس سیدموسی خویی حاوی ناگفته‌هایی از حمایت علمای نجف از انقلاب است که به مناسب چهل و سومین سال پیروزی انقلاب منتشر می شود.

دومین بخش از گفت و گوی خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، با مهندس سیدموسی خوئی در حالی منتشر می شود که در بخش اول این گفت و گوی سه ساعته به تلاش حکومت های پیشین در راستای شیعه‌زدایی در عراق پرداخته شد؛ علی رغم اینکه شیعیان مورد آزار حکومت عثمانی بودند اما هنگام حمله ارتش های استعماری، فتوای جهاد و مقابله دادند و از ظرفیت مردمی خود برای حفظ یک حکومت اسلامی استفاده کردند.

در بخش دوم این گفت و گو به تعاملات حوزه نجف با انقلاب ایران و همراهی شخص آیت الله خوئی پرداخته می شود؛ در ابتدا علمای نجف حتی شهید صدر با مبارزات همراهی نمی کنند اما اتفاقاتی می افتد که جان خود را هم برای همراهی با انقلاب اسلامی ایران فدا می کنند.

در لحظاتی از این گفت و گو تأکید فراوانی بر تقابل ذاتی دول متخاصم با اسلام و شریعت از سوی سیدموسی خوئی به همراه شواهد تاریخی بسیار زیبایی مطرح می شود؛ اینکه تصور می شود اگر مسلمانان به مبارزه نپردازند و به سلوک فردی خود مشغول باشند ضربه ای نمی خورند در نظر مهندس خوئی تصوری غلط است.

حضرت آیت الله خوئی از مراجع مشهور نجف به مبارزات مخفی سیاسی می پرداخت که متأسفانه مغفول مانده و بازگو نشده است. در ادامه حقایقی جالب از تلاش های علمای نجف در جهت مبارزات سیاسی خواهید خواند.

نوه مرحوم آیت الله خوئی در این گفت وگو نامه منتشر شده از سوی برخی افراد مبنی بر توصیه آن عالم فقید به حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر پرهیز از ورود به وادی سیاست و عدم تشکیل حکومت را جعل و طراحی اتاق های فکر دشمن می داند و از جفایی که در حق این عالم دنیا گریز و زاهد شده، ابراز تاسف می کند.

او همچنین از نقش انقلاب اسلامی در احیای حوزه های علمیه نجف سخن می گوید. مشروح بخش دوم گفت وگوی خبرنگاران سرویس سیاسی رسا با وی در آستانه چهل و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی تقدیم مخاطبان و کاربران گرامی می شود.

گفت و گوی مهندس سیدموسی خوئی با رسا

رسا- با پیروزی انقلاب اسلامی شاهد هستیم که آن آرزوی علما و مراجع بزرگ که تشکیل حکومت اسلامی است محقق شد و به ثمر نشست و اسلام مجال و فرصتی را برای ظهور و بروز پیدا کرد که در ساحت اجرا بیاید.

تأثیرات انقلاب اسلامی در احیای حوزه علمیه عراق و نجف با توجه به جو خفقانی که حضرتعالی فرمودید، راجع به نقش انقلاب اسلامی در احیای حوزه نجف و نگاه مرجعیت و علما به این رخداد بزرگ هم قدری برایمان بفرمایید.

مهندس خوئی: در نجف انقلاب برای خیلی‌ها روشن نبود؛ یعنی در حوزه‌ها همچنان ابهام بود، حالا هر چه دورتر، بیشتر ابهام بود؛ یعنی یک خطی برای اینکه تصور شود که این خط از اینجا شروع شده است، از عراق شروع شده باشد به پاریس و نوفلوشاتو رفته باشد و بعد به ایران آمده باشد؛ به هر صورت در جریان هستید که خیلی هم در جریان انقلاب دست انداز بود، اینطور نبود که  تمامی ابعاد روشن باشد، مثلا علمای عامل دسته اولی مانند مرحوم علامه عسکری آن مقطع، جزو نفرات مخالف بود، بعدها که خطوط روشن شد خیلی چیزها عوض شد؛ برای خیلی‌ها این ابهام متأسفانه در کل نجف بود.

حالا خود ما، چند نفر از جوانان آن زمان، به دلیل ارتباط‌‌مان با جریان‌های سیاسی این طرف، می‌دانستیم که این تعداد مسلمان هستند، این تعداد پیرو مرجعیت، این مقدار مجاهدین خلق، این مقدار توده‌ای هستند و برایمان خیلی چیزها روشن بود و بلکه امیدوار و مطمئن بودیم که حرکت به سمت اسلام پیش  می‌رود.

اسلامی بودن انقلاب برای هیچ بیتی روشن نبود

اما تا زمانی که نظام فرو پاشید و آقای دعایی به رادیو رفت و گفت که رادیو خالی است بیایید و بگیرید، اینطوری خط روشن نبود و هیچ بیتی از بیوتات اینگونه نبود که برایش روشن باشد انقلاب اسلامی و فقاهت اسلامی در حال آمدن است و کسی نمی‌دانست؛ حتی مرحوم شهید صدر که از پایه‌گذاران فکر حکومت اسلامی بیست سال قبل از انقلاب است تا زمانی که هنوز صحبت از تظاهرات و شلوغی‌های خیابانی بود، موضع بیت زیاد مثبت نبود؛ همچنین بیت حکیم؛ بیت مرحوم آقای خوئی دو جناح بود، ما بودیم و جنبه‌های مثبت را مطرح می‌کردیم، جناحی هم بود که نمی‌دانست و مطلب مهمی است که وقتی در جریان یک دایره سیاسی قرار نگرفته‌ای واقعاً نمی‌دانی کاری کنی و منطقی هم این است که حکم صادر نکنی؛ ازاین‌رو مواضع تا زمانی که ملامح جمهوری اسلامی روشن نبود، موضع آنچنان مثبت نبود تا به مرور زمان که این مسأله روشن شد.

گفت و گوی مهندس سیدموسی خوئی با رسا

شهید صدر به عشق اسلام نفس می کشید

مرحوم آقای صدر جزو نفرات اولی بود که آن کلمه معروف «ذوبوا فی الامام الخمینی» را مطرح کرد یعنی بروید و در امام خمینی ذوب شوید و آقای صدر انسان خیلی عاطفی بود و از آن‌هایی بود که تماي دقايق و ساعات و ايام خود را برای اسلام وقف كرده بود؛ با عشق به اسلام نفس مي‌كشيد و زماني كه رؤياهاي خودرا محقق ديد با تمامي امكانات و قوى در مسير انقلاب قرار گرفت حتی معادلات منطقی و معادلات سیاسی عراق را متأسفانه در نظر نگرفت و رفت و متأسفانه شهید شد.

به مرور زمان، در عراق که بین مراجع آرام آرام خطوط مشخص شد، توده های شیعی حرکت کردند؛ دیدند که یک مرجع تقلید قیام می‌کند و شاه را بر می‌اندازد و حکومت اسلامی را تشکیل  می‌دهد؛ انعکاس این جریان در توده مردم خیلی سنگین بود؛ جوانان هزار هزار به نجف می‌آمدند. شهر نجف شب‌های جمعه از حضور سنگین توده های مسلمان می‌لرزید، به دو بیت مراجعه می‌کردند و فشار می‌آوردند که بیایید که ما هم قیام کنیم؛ بیت آیت‌الله خوئی و بیت سید محمد باقر صدر؛ البته با ملاحظاتی که بنده در آن روز با دوستان انقلابی با مرحوم صدر هم ارتباط نزدیک و صحبت‌های زیادی داشتم و اصرار هم می‌کردیم که مهلت بدهید که انقلاب محکم به پا بایستد و ما زمینه‌های فرهنگی خود را اینجا مقداری تقویت کنیم و الآن شاه با حزب بعث بسیار فرق دارد؛ متأسفانه در این اختلاف شرایط خیلی دقت نشد.

گفت و گوی مهندس سیدموسی خوئی با رسا

رژیم بعث دو میلیون نیروی اطلاعات داشت، رژیم شاه ۸۰ هزار ساواکی

زمانی که این حرکت‌های مردمی در نجف شد، حزب بعث از مجموع ۱۳ میلیون جمعیت آن روز عراق دو میلیون عضو داشت؛ یعنی دو میلیون سازمانی اطلاعاتی بود؛ در ایران زمان پهلوی جمعیت ۳۵ میلیونی هشتاد هزار ساواکی بود و در جمعیت ۱۳ میلیونی عراق دو میلیون عضو اطلاعاتی بود و این مسأله سرکوب را برای رژیم خیلی راحت کرد که زمانی هم قصد کرد و تصمیم گرفت آقای صدر و حوزه را سرکوب  کند، تصور می‌رفت که یک ملت قیام می‌کند، اما این تقدیر واقع بینانه نبود.

این بود زمانی که حرکت مردمی در دایره‌ای محدود محقق شد، مرحوم آقای خوئی، واقعاً مسأله را به آقای صدر موکول کرد؛ با تمامی توان از آقای صدر حمایت می‌کردند و آقای خوئی یک تئوری داشت و می‌گفت که عمل سیاسی و مدیریت و رهبری سیاسی آمادگی و تجربه می‌خواهد؛ باید کسی باشد که تجربه داشته باشد کار کرده باشد و ابزار‌های کافی آن را هم داشته باشد؛ اما اینکه وارد گود سیاسی شویم بدون این امکانات بیتی و تشکیلاتی، این ناقص می‌شود؛ حمایت مطلق خود را از آقای صدر ابراز می‌کرد و توده‌هایی که می‌آمدند را مرتب توجیه می‌کرد که به طرف آقای صدر بروید که متأسفانه همین جریان هم بعد با نفوذ اطلاعاتی بعثیون در حوزه‌ها به مشکل خورد و بین دو اقا مشکلاتی به وجود آوردند.

تعداد بازدید : 13

رسا- به نکته حساسی رسیدیم؛ ما اخیراً شاهد هستیم که در برخی از سایتها و شبکههایی که البته اعتبار چندانی ندارند، متنها و نامههایی منتسب به مرحوم حضرت آیتالله خوئی مبنی بر توصیه به حضرت امام برای عدم ورود به عرصه سیاست و عدم تشکیل حکومت منتشر میشود؛ میخواستیم راجع به مقطع زمانی که این متنها منتشر شده است، چه زمانی منتشر شده است؟ پشت پرده این طراحی چیست؟ برخی از شبکهها همواره به دنبال تیره و تار نشان دادن مراودات مرحوم آیتالله خوئی و حضرت امام رضوان الله تعالی علیه بودند و زمان حیات ایشان هم این حکایت وجود داشت.

درباره مقطع زمانی و پشت پرده این هم مقداری بفرمایید تا وارد اندیشه سیاسی مرحوم آیتالله خوئی شویم.

مهندس خوئی: یک اشکالی گاهی در دیدگاه برخی سروران ما مطرح می‌ شود که می‌شود وارد سیاست نشد؛ به همین دلیل دهه چهل را مطرح کردم، چون قبل از دهه چهل می‌شد؛ یعنی در زمان مرحوم آیت‌الله بروجردی می‌آمدند در قم سینما باز کنند؛ سینما هم یعنی پایگاه فساد که بیشتر در اختیار صهیونیستها بود. مرحوم بروجردی  یک هشدار کوچک به دربار می‌داد و رژیم فوری عقب نشینی می‌کرد همچنان در بعضی مسائل دینی که می‌خواستند به مرزهای حرمت تجاوز کنند، با یک خط نوشته متوقف می‌شدند.

بعد از آیت الله بروجردی مرحله جدید اسلام‌زدایی آغاز شد

مرحوم بروجردی که فوت شدند، مرحله جدید اسلام‌زدایی، ریشه‌کن کردن اسلام و روحانیت و حوزه شروع شد؛ شاه آن روزها با کلمات زشت از حوزه و معممین و روحانیان یاد می‌کرد.

گفت و گوی مهندس سیدموسی خوئی با رسا

در عراق تحت سلطه بعثی‌ها شرایط بسیار وخیم بود شرایط این‌گونه بود که آموزش فرایض برای نسل‌های نوجوان با خطر همراه بود؛ نوجوانان در مدارس تحت فشار قرار می گرفتند که خانواده با باورهای مذهبی شناسایی شده و تحت مراقبت قرار گیرند. مسأله اینطور بسته شده بود؛ توده 65 درصدی مردم عراق حق زیارت کربلا را نداشتند؛ حق یک زیارت «السلام علیک یا ابا عبدالله» را نداشتند؛ تصور اینکه ما اسلامی‌ها رفتیم و با این‌ها جنگیدیم واقعاً درست نیست؛ آن‌ها بودند که كينه توزانه به اصول اسلامی و شعائر يورش بردند و قلع و قمع مردم متعهد به دين را آغاز كردند؛ واقعاً آن‌ها بودند که مي‌گفتند در نظام های لائيك جايي براي تعهد و تعبد به مذهب و نقشي براي روحانيت وجود ندارد.

این تصور خیلی ساده‌ای است که ما بگوییم اگر ما کاری با آن آقای حاکم سیاسی نداشته باشیم، در امان خواهیم بود؛ این مطلب نه در حد یک کشور، ایران یا عراق مطرح است، بلکه در سطح دنیا است، آقای بوش این حرف را می‌زند؛ تمام تبلیغات جدید غرب، اتاق‌های فکر و برنامه‌ریزی‌های آمریکا از این صحبت می‌کنند که اسلام، شریعت نباید در صحنه حضور داشته باشد؛ باید ریشه‌کن شود حلال و حرام و اینکه من مسلمان بگویم این حلال و این حرام است نباید باشد.

آیت الله خوئی از امکانات خود برای حمایت از شهید صدر استفاده کرد

این جریان اسلام زدایی پس ۱۳۴۰ است؛ همین مسأله در ۱۹۷۰ عراق هم بود که اسلام باید تعطیل و این جریان تا به امروز هم ادامه دارد.

تعداد بازدید : 10

رسا- برخی در فضای مجازی در صدد هستند تا بر خلاف برخی مستندات متقن مثل نامه حمایت حضرت آیت الله خوئی از جمهوری اسلامی ایران، ایشان را مخالف انقلاب اسلامی قلمداد کنند و برخی محورها درباره مضرات حکومت اسلامی را به ایشان نسبت داده اند، به نظر شما این مطالب تا چه اندازه صحت دارد؟

مهندس خوئی: قبل از این اصلش را گفتیم که می‌شود وارد سیاست شد یا نه

آقای خوئی با مرحوم آقای صدر، حزب الدعوه که تاریخ تشکیل ۱۳۴۰ هجری قمری بوده است داشتند؛ در این تاریخ حزب الدعوه تشکیل می‌شود؛ قانون اساسی حزب الدعوه هدفش برپایی شریعت الهی و حکومت اسلامی است؛ این مسائل را آقای صدر که مؤسس حزب است پیش آیت‌الله خوئی می‌برد؛ آقای خوئی هم یکی دو جا کم و زیاد با هم صحبت می‌کنند، ولی آقای صدر را حمایت و کمک می‌کند البته نه بعنوان حزب و تشکیلات بلکه بعنوان حرکت برای اقامه احکام الهی؛ در آن روز از آقای خوئی می‌پرسند که نظر شما درباره حزب اسلامی چیست؟ می‌فرمایند که گاهی لازم است و بایستی بشود.

در مقطع بعدی، همین که همزمان با انقلاب، وقتی آقای صدر پرچمی که به نام انتفاضه معروف است، بر می‌افرازد که ما می‌خواهیم با حزب بعث بجنگیم و اسلام را برقرار کنیم، آقای خوئی تمام امکاناتش را برای حمایت از آقای صدر استفاده می‌کند.

از بعد انقلاب، جریان مقاومت با انقلاب، خراب کردن انقلاب، در حد وسیعی شروع می‌شود؛ در جریان تسنن بحث وهابیت رشد داده می‌شود؛ تا این مراحل ۲۰ سال گذشته که وهابیت را به جنگ خونین به طرف تشیع و ایران می‌کشند و همه‌اش برای ساقط کردن حکومت اسلامی است.

نگاه کنید جریان حکومت اسلامی که عرض کردم یک جریان استثنایی فوق العاده در تاریخ منطقه بود، بعد از سه سال در جریان انقلاب کتابی صادر می‌شود، در اروپا توسط دانیال پایپزاین یکی از ارکان جریان صهیونبستی منطقه است و از پایه گذاران اصل خاورمیانه جدید به نام «فی سبیل الله»، که کتاب قطوری است؛ کل بحث این است که چرا اسلام وارد میدان سیاسی شد؟ اسلام نباید وارد میدان سیاست شود.

تعداد بازدید : 8

حالا چرا از ورود اسلام نگران هستند؟ اگر خیلی ساده بخواهید من یک حکایت بگویم؛ بعد از یکی از جنگ‌های اسرائیل با اعراب، بعضی از افسران عرب یا عراقی را می‌دیدیم وقتی صحبت می‌شد که چطور می‌شود با اسرائیل جنگید، [خواسته شان] خانم، زن بارگی و عرق بود؛ در نظام‌های برقرار منطقه، الفبای مقاومت با اسرائیل یکی از این‌ها بود.

من زمان دانشجویی به مصر زمان عبدالناصر رفتم همین وضعیت بود، ازاین‌رو نتایج آن جنگ شش روزه [همان شد که می دانید]؛خلبانان ارشد مصری در شب قبل از حمله اسرائيل را با رقاصي و عياشي و مخموري گذراندند به رژیم تجاوزگر این فرصت را داد که سه برابر مساحت اسراییل از زمین‌های مسلمانان را ببلعد.

اسلام چیز دیگری می‌سازد؛ اسلام حزب الله لبنان، بسیجی ایران و پاسدار پرورش می‌دهد و اسلام جلوی جریان سنگین غرب را که به دنبال سلب اراده مقاومت از مسلمانان است مانع خواهد شد و این جریان سنگین چیست؟ اسرائیل از ۱۹۴۸ شروع کرده و طرح اسرائیل بزرگ را ریخته است، برای اسرائیل بزرگ ستیز می‌کند. در این راستا آقای ترامپ قدس را به اسرائيل بخشيد؛ دست اسرائيل را براي زمين‌خواري و كشتار باز گذاشت، توسعه های بیشتر در راه است؛[معتقدند] هیکل سلیمان را باید دوباره ساخت.

آقای پمپئو، مرد کلیسایی است، قبل از اینکه وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا شود، جلسات کلیسا بسیار دارد؛ و صحبت از یک جنگ سهمگین بین محور اسرائیل و صلیبی آمریکا و مسلمانان دارد؛ این مسلمانان باید خواب باشند؛ باید خواب باشند، نفهمند، ندانند و وهن داشته باشند که این طرح اسرائیل به راحتی در اینجا پیاده شود؛ این وضعیتی بود که در منطقه بود، تا قبل از انقلاب اسلامی. من که می‌خواهم پابند مذهب و اسلام باشم، به عنوان مرتجع مطرح می‌شدم، اما این درست همان زمانی بود که چرخه اسرائیل قدم به قدم برای ساختن اسرائیل بزرگ پیش می‌رفت و هنوز هم پیش می‌رود.

پس غرب با جریانی از انقلاب اسلامی روبروست به نام مقاومت؛ این مقاومت طرح‌های منطقه‌ای غرب را از هم می‌پاشد و به هم می‌ریزد؛ باید ساقط، خراب و نابود کنیم؛ از جنگ هفت ساله شروع می‌شود و تا دامنه وسیع و گسترده تبلیغات منفی و معکوس ادامه پیدا می‌کند.

گفت و گوی مهندس سیدموسی خوئی با رسا

یکی از گزینه‌هایی که غرب برای این کار خواهد داشت، اینکه نشان دهد این اسلام و جمهوری اسلامی، اسلام اصیل نیست؛ این را هم نگاه کنید، با عنوان هم زیاد کاری ندارند، حالا ولایت فقیه، یا حکومت فقیه یا دولت اسلامی یا جمهوری اسلامی؛ جریانی  که جلوی ما را گرفته است نمی‌خواهیم؛ جریانی که دست اسرائیل را در شمال اسرائیل بسته است، اسرائیل آزاد نیست.

آقای هانتینگتون صحبت از یک جدال تمدن‌ها می‌کند؛ جدال تمدن‌ها هم جنگ بعدی است که ما جنگی با تمدن اسلامی داریم و چالش رو در روی این تمدن است.

خانم شیریل بینارد همسر فمینیست اقای زلمای خلیل زاد و رئيس مؤسسه بانفوذ راند در امريكا طرح اسلام مدني را به مسلمانان توصيه مي‌كند؛ اسلام آمريكائي خانم راند از اسلام تنها اسمش را دارد و ديگر هیچ. 

آقای پمپئو می‌گوید که غرب مسیحی با شرق مسلمان جنگی مقدس دارد و این جنگ بایستی به نابودی مسلمانان بیانجامد؛ اینجاست که یکی از ابزارهایشان خصوصاً بعد از عصر رسانه‌های جمعی و شبکه‌های رسانه‌ای داریم، تخریب است؛ این تخریب یکی از نمادهایش ساختن اسلامی است که یک مقدار شبیه اسلام زمان شوروی سابق است؛ شوروی علی‌رغم اینکه سیاست رسمی‌شان مبارزه با دین بود و جایی برای دین در کشور نبود، ولی در هر شهری از کشورهای اسلام‌شان می‌رفتید یک آقای ریش و سبیل تراشیده خیلی تر و تمیز گذاشته بودند با یک عمامه سفید بنام کمال الدین اف و یا جمال‌الدین اف، که ما مسجد و دین هم داریم.

گاهی سرمان کلاه می رود که باید اعتدال داشته باشیم

غرب می‌آید که همین مسأله را در منطقه اسلامی پیاده کند؛ بگوید که ما دشمن اسلام نیستیم؛ دو کتاب هست؛ برای تمام دوستانی که اهل تحقیق هستند خوب است و باید بخوانند؛ یکی «اسلام مدنی دموکراتیک» خانم شیریل بینارد، مؤسسه راند، دوم  گشتن بدنبال شبکه‌های معتدل اسلامی؛ ما یک آدم معتدل پیدا کنیم؛ آدم معتدل کیست؟ متأسفانه گاهی سر من مسلمان هم کلاه می‌رود؛ چرا به فکر جنگ و ناراحتی باشیم؟ باید اعتدال داشته باشیم.

گفت و گوی مهندس سیدموسی خوئی با رسا

مسلمان میانه‌رو شرایطی دارد که دستورهای امریکایی تشریح کرده اند، اولین بند این است که به فکر حلال و حرام خداوند نباشد؛ به فکر احیای شریعت الهی نباشید، هرگز دست به خشونت نزنید حتی اگر کشورتان را در اشغال دشمن دیدید از اینکه فردا اقلیتی که همچون بهائی و در نهایت صهیونیست بر شما حکومت کند اعتراضی نداشته باشید و آن زمان شما معتدل واقعی خواهید بود؛ غیرت نداشته باشید، زنانتان را آزاد بگذارید؛ یکی از محورهای اصلی آلوده کردن و خراب کردن زن در جامعه است؛ در نتیجه ویرانی خانواده است.

وقتی این برنامه‌ها را نوشته‌اند و زیاد هم پیگیری می‌کنند به دنبال مصداق هم هستند؛ نمونه هایی را درست یا نادرست به عنوان مصادیق اعتدال مطرح کنند.

یکی از مطالب مهم و دسیسه های دشمنان اسلام تزویر واقعیت‌ها است؛ جعل و تزویر بخش قابل توجهی از تهاجم غرب به پایگاه های اسلام است شبکه های ارتباط اجتماعی امروز ابزار قدرتمند انتشار جعل‌ها و تزویرها و اثر گزاری بر مغزهاست اینگونه کار رسانه ای تهاجمی هزینه ای ندارد. خبری مجعول ساخته می‌شود. شبکه های ارتباط، باقی کار تهاجم را به عهده می گیرند. برای مثال همین نامه‌ای که در برخی رسانه‌ها پخش شده است به جعل و تزویر، پرداخته است.

اینکه بله! آقای آیت‌الله خوئی به مرحوم آیت‌الله خمینی نوشته‌اند که اصلاً جمهوری اسلامی کار خوبی نیست؛ خلاصه نامه این است؛ ما آن هدفی که گردانندگان اتاق‌های فکر آمریکایی طراحی کرده‌اند و پخته‌اند، بیاوریم و به یکی از مراجع بزرگ تقلید که در صحنه جامعه و حوزه‌ها برندگی دارد ببندیم؛ که این جعل تمام عیار است.

بیش از این هم تلاش‌ها بسیار بوده است آقای دکتر سیدحسین نصر، یکی از ارکان نظام پادشاهی را تحریک می‌کنند که کتابی بنویس و جعلیات و هجویات تا دلت می‌خواهد بگو که من پیش آقای خوئی رفتم و آقای خوئی چه گفت و این قصه را آنقدر در کانال‌های مختلف تکراری و مجعول و بال و پر دادند که صدای تشکیلات بقایای رژیم هم  در آمد که این آقا خرفت شده است؛ آقای حسین نصر این حرف‌ها را می‌زند؛ که آقای خوئی گفت عمامه من را ببرید و چکار کنید، جعل اندر جعل بعد ما می‌آییم می‌خواهیم برای چنین افکاری که به مراجع شیعه می‌بندیم بازاریابی کنیم و چند نفر را شکار می‌کنیم که احیاناً هم معمم باشند، و گاهی هم تلاش می‌کنیم که به بعضی از بیوتات وابسته باشند؛ نوه و پسر آقا باشند و این هم همدم همین جریان تخریب اسلام اصیل باشد؛ حالا اگر اسلام انقلابی و فلان نمی‌گوییم نه، اسلام اصیل را به چه نحوی بتوانیم خراب کنیم؟ دو بچه هم که نه درسی و نه بحثی دیدند و نه آقایی دیدند بگوییم که این‌ها داعیه‌های این اسلامی هستند که متأسفانه اسلام خدا و رسول و اهل بیتش نیست بلکه اسلام آمریکایی است.

تعداد بازدید : 8

رسا- بسیاری از مسائل مطرح شده در نامه کذایی موسوم به توطئه غافل نیستند و بسیاری از این موارد همان نامه به مرحوم آخوند خراسانی نسبت داده میشد که هم به لحاظ محتوا و هم به لحاظ به انتساب به ایشان و استناد به ایشان محل تأمل و تردید جدی است.

به نظر حضرتعالی چه اتفاقی میافتد و چه دلیلی دارد که اینگونه انتسابات را به سلف صالح شاهد هستیم. 

مهندس خوئی: جریان جمهوری اسلامی با زمان مرحوم آخوند خراسانی فرق دارد؛ یعنی در زمان آخوند خراسانی این طرحی که منجر به تأسیس جمهوری اسلامی شد، در حد بده بگیرهای مختصر و حتی این جریان را هم می‌گویند که نسبت به خود مرحوم آخوند خراسانی هم جعل است؛ در صحت آن هم اشکال است؛ زیاد معلوم نیست که درست باشد.

اما ما الان در مقابل یک جریان هستیم که ۴۲ سال است با استکبار جهانی می‌جنگد؛ این مسأله کاملاً فرق دارد.

من نمونه عرض کردم، نمونه علامه عسکری که شاید در بدو انقلاب برایش خیلی چیز‌ها مبهم بود، بعد از دو سه سال یا چهار سال که با نظام اسلامی آشنا شد، یکی از مهره‌های قابل اعتماد رهبری و مدیریت نظام شد.

الان نه، این‌ها کاملاً دنبال استفاده از ابزار‌های رسانه برای تشکیل و تزریق جعل هستند. رسانه در دنیا معروف است و می‌گویند ۹۰ درصد آن جعل است؛ حتی در آمریکا می‌گویند فیک است.

در تاریخ خطبه‌ای از امیر المؤمنین است که می‌گوید بین حق و باطل اربعة اصابع، حق این است که ببینید جلوی چشم است؛ الآن در دنیای رسانه حرفی که مطرح است، می‌تواند خیلی بی‌دلیل و بی‌در و پیکر باشد؛ خیلی راحت

گفت و گوی مهندسی سیدموسی خوئی با رسا

البته باز هم می‌گویم که الآن قدرت و قوت رسانه خیلی زیاد است و شما چیزی به نام موبایل دارید، به نام اینستاگرام و تلگرام و تویتر و دارید و خبر پخش می‌شود و دلیلی هم ندارد که بفهمی راست یا دروغ است؛ این به تاریخ هم بر می‌گردد، اینطور نیست که بگوییم تازه شروع شده است؛ ابوهریرة را معاویه می‌آورد و کنار دستش می‌گذارد و می‌گوید که حدیث درست کن، مدام حدیث درست می‌کند و بر مبنای یکی از این احادیث هفتاد سال به امیر المؤمنین روی منابر دشنام می‌دهند. این حرف‌ها هست، به ویژه در تشکیلات سلطه جهانی

چگونه مرجع تقلیدی که قائل به جهاد ابتدایی است دین را از سیاست جدا می داند؟

الان این بحث، بحث کشیدن عناصر و عناوین بزرگی از روحانیت برای همگامی با خط فرهنگی غرب است که بیشتر به دنبال جدایی دین از سیاست هستند. یعنی دین بدون جهاد بدون مبارزه بدون دفاع بدون دعدغه تسلط دشمن

من خواستم یک مقطعی را از مرحوم آقای خوئی بخوانیم؛ بد نیست بخوانیم؛ در کتاب جهاد، منهاج الصالحین جهاد با کفار را یکی از ارکان دین می‌داند، فلانی که مایل هستند بگویند که آقای خوئی یا غیر آقای خوئی دین را از سیاست جدا می‌کنند بخوانند. آقا می‌گویند که جهاد با کفار یکی از ارکان دین است.

آیت الله خوئی می‌فرمود نگاه کنید صد و هفتاد آیه درباره جهاد در قرآن هست؛ اینکه بگوییم این‌ها محدود به یک زمان کوتاه حضور حضرت، ولی عصر بدانیم، با منطق قرآن جور در نمی‌آید؛ قرآن دستور داده است؛ نظام اجتماعی است، نظام مسلمان‌ها در طول تاریخ است؛ اینجا آقا قائل به جهاد ابتدایی می‌شوند؛ حالا جهاد دفاعی را که همه آقایان تقریباً قبول دارند؛ حال با توجه به همه این ها جای سؤال است که چگونه می‌شود مرجع تقلیدی دعوت به جهاد به منظور نشر اسلام را قائل باشد اما دین را از سیاست جدا بداند.

تعداد بازدید : 5

البته ایشان این تداخل را مشروط به تایید اهل خبره و آشنا به مسائل مربوطه می دانند که هر زمان اهل خبره و تخصص بدانند و بگویند که ما الان در شرایطی هستیم که می‌توانیم اسلام را در جهان گسترش دهیم و در دنیا ترویج کنیم طبق قرآن باید این کار را بکنیم؛ حالا چطور می‌توانید بگویید که این آقا قائل به جدایی دین از سیاست هستند؟ چطور می‌شود؟

در اصل  مناقشات جهاد فی سبیل در خود قرآن و تاریخ مطلبی داریم که خیلی‌ها خوششان نمی‌آید؛ در زمان پیامبر هم از جهاد خوششان نمی‌آید؛ از (طریق ذات الشوکه) راهی که در آن تیغ هست راه سختی است، واژگان (مخلفون) و (قاعدون) و تا مرز (منافقین) که جبهه داخلی مسلمانان را در شرایط جنگ با دشمن  سست می‌کنند جزو نماد‌های مذموم قرآن هستند.

با این وصف و استدلال قرآنی به نظر آیت الله  خوئی، این است که وقتی امکان جهاد هست باید انجام شود. این درباره جهاد ابتدایی است، اما جهاد دفاعی که به هنگام یورش دشمن به سرزمین مسلمانان و یا در هر مورد که اسلام و اصول و مبانی آن را مورد تهدید قرار دهد بر همگان و طبق فتاوای تمامی فقهای اسلامی واجب است.

الآن مشکل جهان اسلام مشکل جهاد دفاعی است؛ حالا آن یک پیشکش؛ یعنی وقتی امروز جهان اسلام در خطر است، صد‌ها طرح برای نابود کردن اصول و مبانی اسلام برنامه ریزی می‌شود، برای هیمنه کفار و دشمنان بر جهان اسلام است، اینجا که حکم جهاد کامل مشخص است.

علی نژادشاهرخ آبادی

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۱:۱۲
مرحبا به رسا
3
1
سید علی موسوی
Iran (Islamic Republic of)
۲۰ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۱:۱۳
بسیار عالمانه و دقیق بود ممنونم
2
1
فنایی
Iran (Islamic Republic of)
۲۰ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۳
خیلی خوب و ارزشمند
2
1
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۹:۳۸
مصاحبه دقیقی است دست شما درد نکند
1
0